خلاصه کتاب سخت نگیرید
زیارت
دور از حریمتان به غم ام مبتلا ولی ..... ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

راه من راه کمترین مقاومت است
هرروش یک استراتژی ساده و درضمن قدرتمند است که شما را به سوی یک زندگی آرامترسوق می دهد.
وقتی سخت گیری بی جهت راکنار می گذارید زندگیتان کامل نمی شود،امّا ازشدت مقاومت شما دربرابر زندگی کاسته می گردد.همانطور که درفلسفۀ «ذن» می خوانیم وقتی می آموزید که به جای مقاومت با نیرو،رها کنید و دست بکشید،زندگی شما درشرایط راحتتری قرار می گیرد.
--------
کمال طلب نباشید
تاکنون به یک «کمال طلب» برنخورده ام که ازآرامش درونی برخوردار باشد..درحالیکه همیشه روش بهتری برای انجام دادن کارها وجود دارد،بدین معنا نیست که ازآنچه وجود دارد لذت نبریم .به خودیادآور شوید زندگی به این شکلی که هست اشکالی ندارد.
-----
اشتباه است اگرفکرکنید آرامها موفق نمی شوند.
فکر می کنیم اگربخواهیم به آرامش بیشتری برسیم و دوستدار و مهرانگیز باشیم،ازرسیدن به هدفهامیان باز می مانیم،تنبل و بیحال می شویم.درواقع عکس آن درست است . اندیشه هراس انگیز انرژی فراوانی از ما می گیرد و خلاقیت انگیزه را از زندگی ما دور می کند
-----
به نتایج اندیشه ی خود توجه کنید .
اندیشه های منفی به سرعت وبهمن وار بزرگ می شوند و ازکنترل شما خارج می گردند.آنچه درذهنتان می گذرد آگاه شوید.باید قبل ازاینکه قطار افکارتان به راه افتد جلوی آن را بگیرید.کارتان را روی کاغذی بنویسد.
----
برمهرومحبت خود بیفزائید.
چیزی بهتر ازاین نیست که نسبت به دیگران مهربانتر شویم.محبت کردن چیزی است که می توانید آنرا با تمرین بدست آورید.یک تبسم بکر و زیبا کافیست.یک سلام کردن به کسی که درخیابان راه می رود کافیست.
----
ازخودیادگاریهای خوب برجای بگذارید.
متأسفانه به کسانی برمی خوریم که به قدری به عزیزانشان بی توجهی می کنند که آنها از خیر داشتن رابطه می گذرند..توجه داشته باشید که وقتی روزمرگ فرا می رسد کارهای ناتمامی هست که باید تمام شود.
---
سخن دیگران را قطع نکنید و جمله هایشان را تمام ننمائید.
اصولاً به جای دو نفر فکر کردن و حرف زدن کار راحتی نمی تواند باشد . دیگران برای اینکه سریعتر حرفشان را تمام کنند . باید عجله به خرج دهند و درنتیجه ناراحت و نگران می شوند.دیگران از شما می رنجند
-----
افتخار را به دیگران بدهید.
اغلب به صورت غیر علنی میگوییم به من نگاه کن.من متفاوت ازدیگران هستم.حکایت من جالبتر از حکایت توست. موفقیتهای من ازموفقیتهای شما مهمتر است.
شکستن این عادت دشواراست . امّا نه تنها لذت بخش است بلکه تولید آرامشی می کند که بتوانید نیازتان را به جلب توجه کنار بگذارید
جالب توجه اینجاست که وقتی نمی خواهید جلال و جبروت خود را به رخ دیگران بکشید، توجه دیگران به شما بیشتر جلب می شود و شما به آرامشی که به آن احتیاج دارید می رسید.
----
بیاموزید که درلحظه ی اکنون زندگی کنید.
بدون توجه به اینکه دیروز یا سال قبل چه اتفاقی افتاد و یا فردا چه اتفاقی ممکن است بیفتد یا نیفتد،لحظه ی اکنون جایی است که همیشه درآن قرار دارید.اغلب درمقام مجاب کردن خود هستیم که روزی بهتر از امروز خواهیم داشت . متأسفانه این روحیه همچنان ادامه دار می شود و این روز هرگز فرا نمی رسد."وقتی درگیر نقشه های دیگر هستیم فرزندانمان درحال رشد هستند.
آنهایی که دوستشان داریم ازما دور می شوند یا می میرند.بدنهایمان ازفرم مطلوب خارج می شوند و رؤیاهایمان نابود می گردند،جان کلام آنکه زندگی راازدست می دهیم.درواقع تضمینی وجود ندارد که برای ما فردایی در کارباشد . لحظه ی اکنون تنها زمانی است که دراختیار داریم .
-----
بگذارید اغلب حق به جانب دیگران باشد.
یکی از مهمترین سؤالاتی که می توانید از خود بپرسید این است:"آیا می خواهم حق با من باشد یا آیا می خواهم شاد باشم؟"
دفاع از مواضع خود انرژی زیادی می برد و اغلب میان ما وسایر اشخاص مهمّ درزندگی ما فاصله می اندازد
بعضیها احساس می کنند وظیفۀ آنها این است که به دیگران ثابت کنند نقطه نظرهای آنها اشتباه است.
واقعیت این است که همه ی ما ازاینکه کسی مارااصلاح کند تنفرداریم.قرارگرفتن درآرامش این است که به دیگران اجازه بدهیم حرفشان را بزنند و احساس کنند که درست می گویند
----
شکیباترشوید
هرچه صبوتر باشید شرایط موجود رابهتر تحمل می کنید و زندگی بدون صبر و شکیبایی به شدت ملال آور است.شکیبایی به زندگی شما بُعد قبولی و پذیرفتن می دهد و برای صلح درون ضرورت دارد.اگرخوب نگاه کنید همیشه معصومیت را دردیگران می بینید . همیشه، حتی درشرایط ناراحت کننده.وقتی این کار را می کنید صبور و شکیبا می شوید و به طرزی غریب ازلحظاتی که شما را ناراحت کرد لذت می برید.
---
تمرین شکیبایی
شکیبایی کیفیتی از وجود است که می توان با تمرین برمیزان آن افزود.زندگی خود به کلاس درسی تبدیل می شود که برنامه درسی آن صبر و شکیبایی است .
درشرایط شکیبایی تمرکز بیشتری پیدا می کنم.به این نتیجه می رسم که با مسئله مرگ و زندگی روبه رونیستم.بدون شکیبایی،حوادث سادۀ زندگی،اضطارگونه می شوند ورنجش ودلخوری به همراه می آورند وفشار خون رابالا می برد
----
درمحبت کردن پیشقدم شوید.
باید بدانید که حق به جانب بودن تقریباً هرگز به اهمیت خوشبخت بودن نیست .راه خوشبخت بودن سخت نگرفتن است.
وقتی می گذارید تا دیگران حق به جانب باشند،ازشدت رفتارتدافعی آنها می کاهید و می گذارید تا نسبت به شما احساس بهتری پیدا کنند.حتی ممکن است این اشخاص متقابلاً به شما محبّت کنند ،امّا اگربه دلیلی این کار را نکنند بازهم مهم نیست.
-----
ازخودبپرسید :"آیا یکسال دیگر هم این مسئله مهم است ؟"
----
بپذیرید که دنیا منصفانه نیست.
زندگی هرگز منصفانه نیست . خبرخوبی نیست،امّا دردرست بودنش تردید نکنید.متوجه نیستیم که شاید هرگز قرار نبوده که زندگی منصفانه باشد.این حقیقت که دنیا منصفانه نیست هرگز بدین معنا نیست که نباید برای بهتر شدن زندگیمان تلاش کنیم
----
کاری نکردن را بپذیرید
اگرحداکثر یک ساعت بیکار باشی،احساس ملامت جایش را به احساس آرامش می دهد و بعد از کمی تمرین به آرامش می رسی.بسیاری از اضطرابها وتلاشهای درونی ما ازذهن بیش از اندازه فعال ما سرچشمه می گیرد
----
تحمّل استرس را کاهش دهید.
برای من عجیب است امّا همه کسانی که در دوره های آموزش استرس ثبت نام می کنند می خواهند به شکلی برتحمل استرس بیفزایند و بیشتر تحت فشار قرار بگیرند.
نیازی به این نیست که همه ی کارها را انجام دهید. وقتی ذهنتان درآرامش قراردارد و میزان استرس شما کاهش یافته است،رفتارتان مؤثرتر می شود و برلذتی که اززندگی می برید افزوده می شو
----
خود را در مراسم تدفینتان مشاهده کنید.
اگرخود را در مراسم تدفین خودتان در نظر بگیرید ، می توانید به گذشتۀ خود نگاه کنید و تغییرات مهمی به زندگی خود بدهید.اینگونه متوجه می شوید که چگونه کسی می خواهید بشوید،می فهمید چه اولویت هایی برایتان مهمتر هستند
----
به تکرار بگوئید :"زندگی یک اضطرار نیست"
ما به قدری هدفهایمان را جدی می گیریم که تفریح و لذت بردن از زندگی را فراموش می کنیم.چه خوب بود اگر به خود یادآور می شدیم که زندگی صرفاً یک اضطرار نیست .
-----
اهمّیت ندادن
درحالیکه سرگرم کارهای دیگر خود هستید مغزشما فرصتی پیدا می کند تا مسائلی را که به آن واگذار کرده ید حل و فصل کند.
منظور این نیست که مسامحه کنید و کارها را به عقب بیندازید.منظور این نیست که شعلۀ اندک زیر غذا راخاموش کنید،بلکه منظور این است که به غذا فرصت پخته شدن بدهید.
---
همه روزه ازکسی تشکر کنید.
این استراتژی ساده به روزی چند ثانیه بیشتر وقت احتیاج ندارد. اگرصبح بااحساسی ازتشکر ازخواب بیدار شوید ،جزآرامش به چیزی فکر نخواهید کرد.
-----
به غریبه ها لبخند بزنید،درچشمانشان نگاه کنید و به آنها سلام کنید.
میان نگرش ما دررابطه با غریبه ها و میزان خوشبختی ما رابطه ای وجود دارد. وقتی به این توجه کنید که ما مردم تا چه اندازه به هم شباهت داریم به معصومیتی که در همه ی ما هست پی می برید.
----
همه روزه ،لحظاتی را به تنهایی و درسکوت بگذارید.
خواه روزی ده دقیقه "مراقبه" باشد یا تمرین یوگا، یا گذراندن دقایقی درطبیعت یا قفل کردن در حمام و ده دقیقه ایستادن زیر دوش؛ تنها بودن با خویشتن اقدام مهمّی است که باید انجام دهی
----
شنونده ی بهتری شوید.
گوش دادن مؤثر چیزی بیش از دست کشیدن ازعادت قطع کردن صحبت دیگران است،چیزی بیش از تمام کردن جمله به جای آنهاست.گوش دادن مؤثر توجه کامل داشتن به افکارکسی است که صحبت می کند.می توان گفت که گوش ندادن ما نمادی از روش زندگی ماست.
----
جبهۀ خود را عاقلانه انتخاب کنید.
بعضیها برسرهرموضوعی رویارویی می کنند و برسرهرمطلبی می جنگند.درنتیجه زندگیشان به یک جنگ دائم تبدیل می شود.
روش بهتری برای زندگی کردن درآرامش این است که بدانید کدام جبهه ارزش جنگیدن دارد وکدام جبهه ندارد.اگرقصد گرفتن ندارید جبهه های خود را مدبرانه انتخاب کنید.
-----
مراقب روحیۀ خود باشید.
کسی که صبح اول وقت ازروحیۀ خوبی برخوردار است ممکن است همسرش راعاشقانه دوست بدارد،ازکاروازاتومبیلش لذت ببرد.به آینده خوشبین است و ازگذشتۀ خودراضی است.امّا همین شخص دربعد از ظهر همان روز اگرروحیه اش خراب شده باشد ممکن است احساس کند که ازشغلش متنفر است . ممکن است احساس کند که همسربسیار بدی دارد ،ممکن است احساس کند که اتومبیلش قراضه است واحتمالاً به این نتیجه برسد که درشغلش پیشرفتی نخواهد کرد.
----
نمی توانید همیشه همه را راضی کنید.
یکی از دروس اجتناب ناپذیر زندگی روبرو شدن با عدم تأیید دیگران است . مورد تأیید افراد خانواده،دوستان و دیگران واقع شدن به معنای بالاتر بودن و بالاتر قرار گرفتن ما نیست . واقعیت این است که هرکس به روش خود زندگی را ارزیابی می کند.
----
مهربانی را تمرین کنید.
منظور این است که بدون انتظار رفتار متقابل به دیگران محبت کنیم .مهم ترین امتیاز محبت کردن به دیگران این است که به زندگی شما نشاط بیشتری می بخشد.
----
به فراسوی رفتار نگاه کنید .
آیا هرگز ازخود یا از کسی شنیده اید که مثلاً : "اهمیت نده،نمی داند چه می کند "! اگر می دانیم کارمند اداره ی پست سرعت لازم را ندارد،فرض رابراین بگذاریم که او روز بدی را پشت سرگذاشته است . شاید روزگار خوبی ندارد.به فراسوی رفتاراشخاص توجه کردن،ساده تر از آن است که فکر می کنید.
----
معصومیت راببینید.
برای خیلیها یکی از دشوارترین جنبه های زندگی این است که نمی توانند از رفتار دیگران سردربیاورند.اشکال اینجاست که ما دیگران را بی گناه ارزیابی نمی کنیم بلکه آنها را مقصر و گناهکار می دانیم . اگربیش از اندازه به رفتار اشخاص توجه کنیم،به آنها اجازه می دهیم که به ما احساس بدی بدهند
----
فروتنی را تمرین کنید.
امّا هرچه کمتر خواهان تأیید وتصدیق دیگران باشید،بیشتر مورد تأیید آنها واقع می شوید . مردم شیفتۀکسانی هستند که ازاعتماد به نفس زیاد برخوردارند.اغلب مردم دوستدارکسی هستند که نیازی به خودستایی نداشته باشند.مردم کسانی را دوست دارند که مکنونات دل خود رابادیگران درمیان بگذارند.این بار وقتی احساس کردید به خودستایی نیاز دارید،دربرابر وسوسۀ آن مقاومت کنید.
-----
وقتی مطمئن نیستید نوبت کیست که کسیۀ زباله را بیرون ببرد،خودتان این کاررابکنید.
وقتی خوب فکر می کنم می فهمم چه راحت کارهایی را که انجام می دهم درخاطره نگه می دارم،امّا کارها و مسئولیت های زنم رادرحافظه ام حفظ نمی کنم.به راستی که عجیب است . اگر بخواهید حساب همۀ کارهایی را که می کنید نگهدارید،کارتان به دشواری می کشد
----
ازعیب یابی اجتناب کنید.
همانطور که با نزدیک شدن زمستان همه سعی می کنند درزها و شکافهای ساختمانشان را برای جلوگیری ازنفوذ آب باران وبرف بگیرند،بعضیها پیوسته دراین فکر هستند که ببینند کجای زندگیشان عیب و ایرادی پیدا کرده تا آنرا برطرف سازند. این کار را نکنید
----
به واقعیت ها توجه کنید
مردم سرزمینهای مختلف با هم تفاوتهای اصولی دارند . اصل واقعیت های متفاوت می گوید که مردم با هم تفاوتهای اصولی دارند . امّا نه تنها مردم و اقوام مختلف با هم تفاوتهای اصولی دارند،بلکه درمجموعۀ یک قوم و مردم یک کشور نیزاشخاص زندگی را به شیوه های متفاوتی می بینند
----
به محدودیتها وکمبودهای خود بها دهید
خیلیها مرتب ازناتوانی خودحرف می زنند.هزاران جملۀ منفی وعلیه خوددیگر.ذهن ما ابزار قدرتمندی است.وقتی نتیجه می گیریم که مطلبی درست است،وقتی به این نتیجه می رسیم که چیزی دورازدسترس ماقرار دارد،عبورازاین مانع روانی برایمان دشوار می شود.
----
به خاطرداشته باشید که درهرکارمشیّت الهی درکاراست.
وقتی زندگی ماانباشته ازمیل وآرزوی دیدن تقدّس درهمه چیز باشد،اتفاق غریبی می افتد.احساسی ازآرامش پدیدار می شود.به چیزهایی بر می خوریم که قبلاً ازدیدن آنها عاجز بودیم . وقتی به خاطر داشته باشیم که در هر چیزی تقدّس خداوند دیده می شود،مسائل تغییر می کنند.ب
----
انتقاد نکنید
وقتی درمقام داوری و انتقاد ازکسی حرف می زنیم درواقع نیاز خود رابه انتقاد کردن رامطرح می سازیم.هیچ فایده ی مثبتی درآن متصّور نیست.کارمثبتی صورت نمی گیرد.
-----------
به خاطر تفریح هم که شده با انتقادی که از شما می شود موافقت کنید.
به عنوان یک اقدام مثبت با کسی که از شما انتقاد کرده موافقت کنید.نمی گویم حرمت و عزت نفستان را خدشه دار سازید و بی جهت انتقاد و جنبه های منفی آن را بپذیرید . امّا می گویم در بسیاری از موارد موافقت کردن با انتقاد از شدّت ناشی ازآن می کاهد و به شما فرصتی می دهد تا از نظرات دیگران با خبر شوید .
---------------
لیوان شما روزی می شکند.
این یکی از تعالیم بوداست که من آنرا بیست سال قبل آموختم.این عبارت درزمینه های مختلف یاور من بوده است.جان کلام دراین است که زندگی در حال تحول دایم است . همه چیز شروع وختمی دارد . بدن ما هم روزی زاده می شود و زمانی از بین می رود.اگرانتظار شکسته شدن داشته باشید،وقتی شکست درحیرت نمی شوید.
------
به هر کجا بروید همانجا هستید
اغلب اشخاص گمان می کنند که اگر جای دیگری باشند وضعشان بهتر می شود .شادتر و خوشبخت تر می شوند . امّا اینطور نیست."به هر جا بروی ذهنیت خودت را با خود می بری . این واقعیتی است که به هر جا بروی آنجا هستی
-------------
آرامش
اغلب ما استراحت را به زمانی موکول می کنیم که سبد کارهایمان خالی شده باشد . البته هرگز این اتفاق نمی افتد.سبدکارهای ما هرگز خالی نمی شود. بهتر این است که آرامش را کیفیتی درنظر بگیریم که هرزمان که بخواهیم به آن دسترسی داشته باشیم.آرامش چیزی نیست که بخواهیم آن را به زمان دیگری موکول کنیم .
-------
کارها رابه نوبت انجام دهید.
وقتی درآن واحدچندکاررابا هم انجام می دهید،غیرممکن است که بتوانید در لحظۀ حضور داشته باشی.بنابراین نه تنها نمی توانید ازلحظۀ استفاده کنید،بلکه سودمندی خود را نیز تا حدود زیاد از دست می دهید.تنها به یک کار توجه کنید . درکاری که می کنید حضورداشته باشید.وقتی در کاری متمرکز می شوید،به آن کارعلاقه مند می شوید ودیگر آنکه کارائیتان به مقدار زیاد افزایش پیدا می کند.
------
تمرین قرارگرفتن در" چشم توفان"
منظوراین است که بتوانید درغوغای فعالیتها آرامش خود را حفظ کنید .می توانید نفس کشیدن راتمرین کنید.می توانید گوش دادن را تمرین کنید.می توانید به دیگران اجازه بدهید که حق به جانب باقی بمانند وازآن لذت ببرند.مسئله اینجاست که درصورتی می توانید این کار رابکنید که ذهنتان رابرای رسیدن به این مهم آماده سازید.باادامۀتمرین خیلی زودزندگی کردن درچشم توفان را می آموزید.
------

به جای آنچه می خواهید به آنچه دارید فکرکنید.
واقعیت این است که هرچه دایرۀ خواسته هایتان رابیشتر کنید ناراضی تر باقی می مانید.کسی که می گوید: "وقتی به خواسته ام برسم ناراحتی ام برطرف می شود." درست وقتی به خواسته اش رسید،خواسته دیگری پیدا می کند.
-----
اندیشه های منفی رابا تمرین کناربگذارید .
اندیشۀ منفی به هر صورت وجود دارد . امّا مهم است است که با این اندیشۀ منفی چه می کنید.می توانید افکارتان را تحلیل کنید ویا افکار منفی را نادیده بگیرید.جدی نگرفتن اندیشه های منفی بسیار آرامش بخش تر است . اندیشه ای که از ذهن شماست نمی تواند ،بدون رضایت شما ، شما را ناراحت کند.
-----
هرجاهستید شاد باشید.
متأسفانه بسیاری از ما شادی خود را به بعد موکول می کنیم . نه اینکه کار را از روی عمد انجام دهیم بلکه به جای آن به خود وعده و وعید می دهیم که روزی خوشبخت خواهیم شد
-----
به خاطر داشته باشید،هرچه را تمرین کنید همان می شوید.
تمرین تکراری از اصولی ترین قوانین و روشهای معنوی و راه های "مراقبه" واندیشه است.به عبارت دیگر،هرچه را بیشتر تمرین کنید همان می شوید،اگرعادت کنید که دربرخورد با ناملایمات زندگی دچارافکارمنفی شوید،زندگیتان بازتابی ازاین تکرار خواهد بود . ناراحت می شوید زیرا به مفهومی ناراحت بودن را تمرین کرده اید. به همین شکل می توانید کیفیات محبت،صبروشکیبایی،مهربانی ، تواضع وآرامش را تمرین کنید.
متأسفانه بسیاری ازمردم بیش ازآنکه به ذهن و به معنویات خود برسند،اوقاتشان راصرف شستن اتومبیل یا تماشای برنامه های تلوزیون می کنند. اگر به این مهم توجه داشته باشید که آنچه را تمرین کنید همان می شوید،چقدر بهتر خواهد بود اگرجنبه های مثبت را تمرین کنید.
-----
به ذهن خود آرامش بدهید.
پاسگال می گفت:"مشکل انسانها این است که نمی توانند دراتاقی تنها به سکوت بنشینند." فکرنمی کنم تا این حد با صحبت پاسکال موافق باشم امّا معتقدم که ذهن ساکت اساس آرامش درون است و آرامش درون به آرامش بیرون تبدیل می شود .
"مراقبه" انواع و اقسام مختلف دارد امّا اصولاً مراقبه به مفهوم خالی کردن ذهن است . معمولاً مراقبه دریک محیط ساکت انجام می شود . چشمانتان را می بندید و توجهتان را به نفسهایتان معطوف می کنید . دم و بازدم. وقتی افکار به ذهنتان هجوم می آورند بی تفاوت به آنها کار خودتان را می کنید و توجهتان را به دم و بازدم خود معطوف می سازید.
-----
یوگا را تمرین کنید.
با آنکه یوگا ماهیتی جسمانی دارد مزایای آن،هم جسمانی و هم احساسی است . درزمینۀ جسمانی یوگا عضلات را تقویت می کند.به ستون مهره ها و استخوانها قدرت می بخشد و به بدن انعطاف می دهد.درزمینۀ احساسی یوگا وسیله ای درخدمت کاستن ازاسترس است . ارتباط ذهن و جسم را متعادل می سازد و به شما احساسی از راحتی و آرامش می دهد .
-----
خدمت بی چشمداشت بکنید.
وقتی برای کسی کاری می کنید و متقابلاً انتظار ندارید که او برایتان کاری انجام دهد،احساس خوبی پیدا می کنید.درست همانطور که با ورزش کردن "اندورفین" را در مغزتان سرازیر می کنید و احساس خوبی پیدا می کنید اقدام محبت آمیز شما به شما احساس بسیار خوبی می دهد .
-----
ازندانستن ناراحت نشوید.
واقعیت این است که نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد . امّا فکرمی کنیم که ازآینده با خبریم.اغلب اوقات به خاطر هیچ و پوچ سروصدا می کنیم وازکاه کوه می سازیم.درذهنمان سناریو می نویسیم و به اتفاقات وحشتناکی که در پیش داریم فکرمی کنیم .امّا دراغلب موارد دراشتباه هستیم.
-----
کلیت وجود خود را تصدیق کنید.
اگراحساس می کنید که کمی حسود هستید،کمی حرص می زنید یا عصبانی هستید،به جای اینکه افکارتان را در خود دفن کنید می توانید با روحیۀ باز با آنها روبه رو شوید.به خود می گوئید:"ممکن است من کامل نباشم امّا به این شکل که هستم هم اشکالی ندارم."
------
به کمکهای کوچک بها دهید.
مانمی توانیم دنیا راتغییراما برای اینکه دنیای بهتری بسازیم نیازی به این نداریم که دنیا راتغییر بدهیم.اقدامات محبت آمیز کنیم،کارهایی هست که همین حالاهم می توانیم انجام دهیم.
به خاطر داشته باشید صدسال دیگر مردمان دیگری زندگی می کنند.
درزندگی وتاریخ بشر یکصدسال،آنقدرها بلند نیست.امّا یک نکته هست که نباید فراموش کرد.یکصدسالدیگرهمۀ ماازاین سیارۀ خاکی خارج شده ایم.
-----
گیاهی برویانید.
یکی از هدفهای زندگی معنوی و یکی از لازمه های آرامش درون این است که بی چشمداشت محبت بورزید.تمرین کنید که عزیزانتان رابدون چشم داشت دوست بدارید . آنها را به همین شکلی که هستند دوست بدارید.گیاه شما می تواند آموزگار حیرت انگیزی باشد که به شما قدرت عشق را آموزش دهد.
-----
موفقیّت معنی دار را از نو تعریف کنید.
گاه،تحت تأثیر موفقیتهایی که به دست می آوریم راهمان را گم می کنیم . عمری را به جمع آوری موفقیتها،مورد تحسین واقع شدن،شناخته شدن و مورد تأیید وتصدیق قرارگرفتن سپری می کنیم به طوریکه معنای موفقیت معنی دار از ذهنمان خارج می شود.
اگررسیدن به آرامش و مورد مهر و محبت قرار گرفتن یکی از هدفهای اصلی شما باشد دراین صورت چرا موفقیت خود را در مفاهیمی از قبیل مهربانی و خوشبختی جستجو نکنید ؟به اعتقاد من بهترین موفقیتها منشاء درونی دارند.
-----
مجبور نیسیتید دریافت کنندۀ ناملایمات باشید.
کسی شما را ناراحت می کند و شما احساس می کنید که باید این ناراحتی را به جان بخرید و واکنش نشان دهید . اگربه خود گوشزد کنید که مجبور به تحمل ناملایمات دیگران نیستید،ازشدت استرس درزندگی خود می کاهید.وقتی دوستان زنگ می زند،توپ پرتاب شدۀ او را نگیرید.به عبارت دیگر،مجبور نیستید شریک ناملایمات او شوید . به این ترتیب چه بسا او شخص دیگری رابرای طرح مشکلاتش پیدا کند.
-----
ازقدرت فکرتان غافل نشوید .
واقعیت این است که تا کسی جلو نفستان را نگیرید متوجه نمی شوید که دارید تنفس می کنید . اندیشه هم مقوله ای از همین قبیل است . ازآنجا که پیوسته درحال اندیشیدن هستید فراموش می کنید که می اندیشید.اندیشیدن امری نامرئی است .امّا برخلاف نفس کشیدن،اگرفراموش کنید که فکر می کنید می تواند زیانهای جدی به زندگیتان وارد کند . می تواند شما را ناخشنود، خشمگین و استرس زده کند.
-----
بیشتر لزوماً بهتر نیست .
امّا تمایل به بیشتر و باز هم بیشتر داشتن،تمایلی سیری ناپذیر است . تا زمانی که فکر می کنید بیشتر داشتن بهتر است هرگز سیر نمی شوید.به محض اینکه به چیزی یا به جایی می رسیم اغلب ما بلافاصله سراغ بعدی را می گیریم.این گونه حق ناشناس می شویم وقدر آنچیزهایی را که داریم نمی دانیم.
-----
ازخودبپرسید"کدام مهم است ؟"
وقتی صبح از خواب بیدار می شوم لحظاتی را صرف این پرسش می کنم .کارهای مهم و مهمتر را به خودم یادآور می شوم.وقتی لحظاتی راصرف تعیین اولویتها می کنم،بیشتر در "لحظه" قرار می گیرم، ازشدت شتابم کاسته می شود.
-----
به کارهای خودتان برسید.
سابقاً ازروی عادت بی آنکه کسی ازمن خواسته باشد درگیر مسائل دیگران می شدم . نه تنها تلاشهایم بی نتیجه می ماند،بلکه کسی ازکارم تشکر هم نمی کرد . و حتّی در مواقعی سبب رنجش دیگران می شدم . امّا اززمانی که تصمیم گرفتم سرم به کارهای خودم مشغول باشد زندگیم بسیار مرتب تر شد .
حالا وقتی دراموری که به من مربوط نیست دخالت نمی کنم،فرصتی پیدا کرده ام که به کارهایی که به واقع مربوط به من است و کارهایی که دیگران از من می خواهند برایشان انجام دهم رسیدگی کنم.
-----
فرصتی راصرف درون خود کنید .
همه روزه فرصتی را به خود اختصاص دهید . می توانید همه روزه صبحها کمی زودتر از خواب بیدار شوید،فرصتی را صرف خواندن،مطالعه،دعا و نیایش،تعمق،مراقبه،یوگا،ورزش و یا هر کاری که صلاح می دانید بکنید



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, :: 18:4 :: توسط : عبدالحمید امینیان

درباره وبلاگ
سراسر وجود من زیارت است
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی-زیارت-غز






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 75
بازدید کل : 37599
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1